چشمان
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم
هر یک ابروی تو کافیست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم
شیخ پیمانه شکن توبه به ما تلقین کرد
آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم
دست بردم که کشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر بزد و دوخت دل و دست به هم
عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت
زلف او باز شد و کار مرا بست به هم
مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محال
که خم گیسوی او بافته چون شست به هم
هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد وصال
غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم
1 Comments:
The content of your blog is exactly what I need, I like your blog
I sincerely hope your blog has a rapid increase in traffic density.
That helps promote your blog and we hope your blog is being updated.
wordpress
ufa88kh.blogspot
youtube
ភ្នាល់ប្រដាល់ថៃអនឡាញ
Post a Comment
<< Home