Simple

Tuesday, May 30

حلاج


من آنم که دوستش دارم و آنکه دوستش دارم من است
ما دو جانیم که در یک تن درآمده ایم
چون در من نگری او را نگریسته ای
و چون در او نگری ما هر دو را دیده ای

آن خطاط


آن خطاط سه گونه خط نوشتی
يكی او خواندی لاغير
يكی هم اوخواندی و هم غير
يكی نه او خواندی و نه غير
...آن خط سوم منم

بهار


ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی
شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می شود
هفتاد رنگ

شریعتی



خدایا
به هر که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است
و به هر که دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر

Seeing!


Son, how can I help you see?
May I give you my shoulders to stand on?
Now you see further than me.
Now you see for both of us.
Won't you tell me what you see?