Simple

Thursday, November 30

!سلام



!سلام
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان
تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
!ببين انعکاس تبسم رويا شبيه شمايل شقايق نيست
راستی خبرت بدهم
خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
!بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند
بی‌پرده بگويمت
چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
دارد همين لحظه
يک فوج کبوتر سپيد
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
يادت می‌آيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
نه ری‌را جان
نامه‌ام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه
از نو برايت می‌نويسم
حال همه‌ی ما خوب است
!اما تو باور نکن

Saturday, November 18

Yanis Ritsos


if they knock on the door .
don't open .
let them break it down.
why should we still fool ourselves ?
no , no .
you'd better open .
maybe they'll bring that wooden horse .
you know .

Monday, November 13

شاملو


سكوت آب
مي تواند
خشكي باشد وفرياد عطش؛
سكوت گندم
مي تواند
گرسنگي باشد وغريو پيروزمندانه ی قحط؛
همچنان كه سكوت آفتاب
ظلمات است
اما سكوت آدمي فقدان جهان و خداست؛
غريو
!را تصويركن

Friday, November 10

Bamboo


I sit along in the dark bamboo grove,
Playing the zither and whistling long.
In this deep wood no one would know -
Only the bright moon comes to shine.

Saturday, November 4

Firework


I stood out in the open cold
To see the essence of the firework
I stood out in the open cold
And could not think of anything so perfect
As mans hope of light in the face of darkness.