Simple

Saturday, January 24

در بتکده عیاره‌ای



یک لحظه هستم می‌کند یک لحظه پستم می‌کند
یک لحظه مستم می‌کند خودکامه‌ای خماره‌ای

Thursday, January 1

نمی‌دانم



من نمی‌دانم در این‌جا دست در دست کدامین دوست باید داد
دشنه در کتف کدامین خلق باید کرد
 جام بر جام که باید زد؟ من نمی‌دانم چه باید کرد؟
 من نمی‌دانم چه باید گفت؟
 مانده‌ام در شب، در کلاف کوچه‌های تنگ، کورمال و دست بر دیوار
 تا کدامین راه، می‌گشاید روزنی در این‌همه بن‌بست؟