Simple

Thursday, July 27

تاریخ


No Comment!!

Thursday, July 20

رود


رود
خویشتن را به بستر تقدیر سپردن
و با هر سنگریزه ای رازی به نارضایی گفتن
!زمزمۀ رود چه شیرین است
از تیزه های غرور خویش فرود آمدن
و از دل پاکی های سرفراز انزوا به زیر افتادن
با فریادی از وحشت هر سقوط
!غرش آبشاران چه شکوهمند است
و همچنان در شیب شیار
فروتر نشستن
و با هر خر سنگ
به جدالی برخاستن
چه حماسه ای ست رود
چه حماسه ای ست

Saturday, July 15

از تعلیمات بودا


همچون کرگدن تنها سفر کن. چوب را برای هر آن‌چه زندگی می‌کند به دور افکن و کسی را با آن میازار. چون عشقی برای فرزند نه؛ پس چگونه عشقی برای دوست؟! همچون کرگدن تنها سفر کن. به سان فیل که وقتی میلش به گوشه جنگل کشد گله را رها می‌کند؛ وچون نیلوفر بی آلایش آب
...همچون کرگدن تنها سفر کن

Friday, July 7

آتش


یک شب آتش در نیستانی فتاد سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا مشغول کار خویش شد هر نی ای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست مر تورا زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنیت را سوختم
زان که می گفتی نی ام با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار برگ خود می ساختی هر نو بهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است

!حق


برای از بین بردن حقی یا ارزشی خوب به آن حمله نمی کنند بد از آن دفاع می کنند