posted by Blue @ 11:38 pm
ساقیا عشرت امروز به فردا مفگنیا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر
حاجت نبود مستی ما را به شرابیا مجلس ما را طرب از چنگ و رباببیساقی و بیشاهد و بیمطرب و نیشوریده و مستیم چو مستان خراب
در مدرسه گرچه دانش اندوز شویوز گرمی بحث مجلس افروز شویدر مکتب عشق با همه داناییسرگشته چو طفلان نوآموز شوی
اسرار آن گنج جهان با تو بگویم در نهانتو مهلتم ده تا که من با خویش آیم پارهای
کیستی که مناینگونه به جددر دیارِ رویاهای خویشبا تو درنگ می کنم ؟
من کیم یک شبنم از دریای بیپایان توگر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست ؟
خورشید دیدم نیم شب زهره درآمد در طربدر شهر خویش آمد عجب سرگشتهای آوارهای
Post a Comment
<< Home
7 Comments:
ساقیا عشرت امروز به فردا مفگن
یا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر
حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بیساقی و بیشاهد و بیمطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب
در مدرسه گرچه دانش اندوز شوی
وز گرمی بحث مجلس افروز شوی
در مکتب عشق با همه دانایی
سرگشته چو طفلان نوآموز شوی
اسرار آن گنج جهان با تو بگویم در نهان
تو مهلتم ده تا که من با خویش آیم پارهای
کیستی که من
اینگونه به جد
در دیارِ رویاهای خویش
با تو درنگ می کنم ؟
من کیم یک شبنم از دریای بیپایان تو
گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست ؟
خورشید دیدم نیم شب زهره درآمد در طرب
در شهر خویش آمد عجب سرگشتهای آوارهای
Post a Comment
<< Home